فکر که میکنم که راه گریزی نیست ناامیدی سراغم می آید که برای ندانستنش به روزمرگی و عادت پناه میبرم

به خسران مدام عادت میکنیم از ترس تغییر...

چرا دیگه باور ندارم؟