غبار ترس بر گوهرهایم نشسته! پروانه ای درپیله سالیان، زندگی میجوید... مغلطه گویی نکن! مغلطه گویی نکن! هشیار باش! پایان بده به این همه ترسی که تمام احساس و حس و زندگی تو رو کدر کرده! دلت رو بتکان از این خاکستری که دوست داشتن تو رو بیمار مصلحت اندیشی کرده! پاره کن این رخت عذاب رو!

...

...اغلب کلیّت زندگیمان به پس زمینه زندگی بدل می شود، چیزهایی که هست و به آنها عادت می کنیم، چیزی که هستیم و به آن عادت کرده ایم،

و جزئیات بیشتر رخ می نماید، پررنگتر از پس زمینه و با دغدغه های بیشتر!

خوب یا بد...

خیلی چیزها که دوست داری به خاطره تبدیل میشود

ساختن دوباره آنها ممکن نیست

به جای آن لحظاتی در خاطرات غرق میشوی!

آخ!

دستی برای خواهش،

دستی برای نوازش،

دستی برای پردازش،

...