آزمودن شنیدهها نتیجه تلخی داره گاهی اوقات! وقتی میفهمی این یکی مال خودت نیست! بعدش حس میکنی خودت رو برای قرار گرفتن در قالب شنیدهها زیادی کوچیک کردی!... اصلن حس میکنی گند زدی!
بعضی لحظات تحقیر شدی و نفهمیدی! یه وقتایی بعضی آدمها خواسته تو رو تحقیر کردن، خیلیها هم ناخواسته! تو تحقیر شدی، تحقیرها ترسهات رو ساختن و ترسها دیوارهایی که پشتشون تبدیل به هیولایی شدی پر گره! حس حقارت پشت این دیوارها، مثل خوره اعضا و جوارح تو رو از کار انداخته! دستها و پاهایی که دیگه دست و پا نیستن و فقط صورت مسخشدهای از دست و پا دارن و انباشتهای از احساسات که پشت این دیوارها دلمه بسته!