آهای منادی‌گران ترس!

«کم کم که صداها گنگ می‌شوند، 

گوش‌هایت که پر می‌شود از همهمه؛

سینه‌ات که سنگین شد، 

آغوشت را با زانوانت پر می‌کنی

آغوش خالیت را با زانوانت پر می‌کنی

و پایین می‌روی

و پایین می‌روم...»