خالی!

نمیدونم در مورد «خالی» چقدر میشه نوشت. میدونم که هر چقدر در موردش بنویسم «پُر» نمیشه! اصلن چی میخوام در مورد «خالی» بنویسم؟ دیشب حس «خالی» بهم دست داد. شاید خالی میشه همون «خُب که چی!؟». 

پیرو پُست قبلی دارم دوباره موسیقی سنتی گوش میدم. صبحگاهی از حسین علیزاده! خیلی خوبه. اما انگار الحان و اشعاری که در موسیقی سنتی استفاده شده چندان با فضای واقعی همگون نیست و این مشکلیه که موسیقی سنتی رو، هر چند بسیار زیبا، اما دور از دسترس میکنه!

در کنارش البته دارم آلبوم‌های King Crimson گوش میدم، که یک گروه پراگرسیو راک بریتانیاییه. اولین آلبومشون 1969 منتشر شده و آخرین آلبوم 2011. مفصل میشه در مورد موسقیشون صحبت کرد.


اما همه اینها هم «خالی» رو «پُر» نمیکنه! فقط به قول حافظ


اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد

و گر نه عقل به مستی کشد لنگر

چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد...

نظرات 1 + ارسال نظر
تو دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

بدتر از همه اینه که بخوای ان خالی رو با یه چیزای مزخرف پر کنی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد