در باب تعالی

راهنمای سفرم، آقای دوباتن در فصل ششم سفر به شدت به طبیعت گرایش داشت و حتی میشه گفت مقهور طبیعت و قدرتش شده بود ویا خودش رو تسلیم عزمت طبیعت کرده بود:


بهمنی در کوه های آلپ، فیلیپ دولوتربورگ (Philip James de Loutherbourg)

«...چرا در جستجوی چنین حسی از خود کوچک بینی باشی و حتی از آن شادمان شوی؟ چرا آسایش هتل ات در آی لات را رها کنی و به گروهی مشتاق صحرا بپیوندی، کیلومترها با کوله باری سنگین کنار ساحل خلیج عقبه پیاده روی کنی، تا به مکانی سنگلاخ و خاموش برسی که همچون آواره ای سرگردان برای جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب باید زیر اندک سایه صخره ای پناه بگیری؟...

خب، یکی از پاسخ ها این است که هر چیز که از ما قدرتمندتر است لزوما نفرت انگیز نیست. چیزی که قدرت ما را به چالش می طلبد ممکن است خشم و نفرت مان را تحریک کند؛ اما در عین حال می تواند حس احترام و رعب ما را هم برانگیزد. بسته به این است که آن چیز در چالش طلبی اش زشت و بی وقار باشد یا شکوهمند و فراز. ...»



بیان آقای دوباتن کاملا روشن کننده موضوع است. 

البته فکر میکنم همه با این حالت آشنا باشند. بارها و بارها هنگام نگاه کردن به آسمون شب، وقتی مملو از ستاره ست، از این حس لذت بردیم و در پی اون از یک ایمان طبیعت گرایانه پر شدیم، بارها و بارها!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد